کد مطلب:217113 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:261

فرازهایی از بیانات حکیمانه ی حضرت امام کاظم
(1) «فروتنی در آن است كه با مردم همانگونه رفتار كنی كه دوست داری با تو همانگونه رفتار كنند.» [1] .

(2) «بهترین وسیله ی نزدیكی به خدا، پس از شناخت او. نماز، نیكی به والدین، ترك حسد، خودپسندی فخرفروشی و نازیدن است.» [2] .

(3) «كسی كه خیانت كند و نقص و عیب چیزی را برای مسلمانی بپوشاند یا از راهی دیگر او را گول بزند و مكر و خدعه



[ صفحه 41]



كند؛ مستوجب لعنت خداوند است.» [3] .

(4) «بنده ی بسیار بد خداوند كسی است كه دو رو و دو زبان باشد. پیش روی برادر دینی، از او تعریف كند و وقتی از او دور شد، بدگویی او را كند یا اگر به برادر مسلمانش نعمتی داده شد، به او حسد ورزد و وقتی كه برای برادر مسلمانش گرفتاری به وجود آمد، از یاری و كمك به او خودداری كند.» [4] .

(5) «هركس عاشق دنیا شد، ترس آخرت از دلش می رود.» [5] .

(6) «بهترین كارها، حد میان و وسط آن است.» [6] .

(7) «اموال خود را با دادن زكات حفظ كنید.» [7] .

(8) «هرگاه مردم مرتكب گناهان جدیدی بشوند، خداوند نیز برای آنها بلاهایی پدید می آورد كه با آنها برخورد نداشته اند.» [8] .



[ صفحه 42]



(9) «سختی مصیبت برای كسی كه صبر كند، یكی و برای كسی كه بی تابی كند، دوتاست.» [9] .

(10) «شدت و سختی ستم را كسی می داند، كه در حق او به ناحق حكم شده باشد.» [10] .

(11) «به خدا سوگند:

- به قدر مصیبت، صبر نازل می شود.

- كسی كه میانه روی و قناعت را پیشه ی خود سازد، نعمت برای او باقی می ماند.

- كسی كه تبذیر و اسراف كند، نعمت از دستش بیرون می رود.

- امانتداری و راستگویی، رزق و روزی به دنبال خود دارد.

- فقر و نفاق، ثمره ی خیانت و دروغ است.» [11] .

(12) «اگر از خرج كردن مالت در راه رضای خداوند خودداری كنی، همانند آن، در راه گناه صرف خواهی كرد.» [12] .



[ صفحه 43]



(13) «كسی كه روز گذشته و امروزش مساوی باشد، زیان دیده است و كسی كه امروزش، بدتر از دیروزش باشد، گرفتار عذاب می باشد و كسی كه در خود هدایت و كمال نمی یابد، رو به كاستی است و كسی كه رو به كاستی است، مرگ برای او از زندگی بهتر است.» [13] .

(14) «نیكی كردن، همانند بندی است، بر گردن كسی كه به او احسان شده است و این بند بیرون نمی آید، مگر با نیكی كردن به احسان كننده، یا از او تشكر و قدردانی كردن.» [14] .

(15) «هنگام پیدا شدن مرگ، آرزوها رسوا می شوند.» [15] .

(16) «كسی كه در فقر بدنیا آمده و پرورش یافته است، توانگری و ثروت او را به حیرانی و سرگشتگی دچار می نماید.» [16] .

(17) «اگر كسی زمانی به او بدی بشود و ناراحت نشود،



[ صفحه 44]



نیكی كردن هم نزد او ارزشی نخواهد داشت.» [17] .

(18) «وقتی دو نفر به هم ناسزا می گویند، آن كس كه از لحاظ شخصیت مرتبه ی بالاتری دارد، خود را به مرحله ی پایین و پست دیگری تنزل داده است.» [18] .

(19(«از نصیحت های آن حضرت به فرزندان خود:

«بپرهیز از این كه خداوند تو را در حال انجام گناهی ببیند كه از ارتكاب به آن، نهی كرده است.

بپرهیز از آنكه تو را مشغول انجام طاعتی كه به آن دستور داده است، نبیند.

مبادا فكر كنی كه در انجام عبادات و اطاعت خداوند تقصیر و كوتاهی نداشته ای، زیرا امكان عبادت پروردگار آنگونه كه شایسته ی اوست، وجود ندارد.

از بی حوصلگی و بی حالی بپرهیز، زیرا تو را از رسیدن به بهره های دنیا و آخرت باز می دارد.» [19] .



[ صفحه 45]



(20(«انسان مؤمن همانند ترازو است. كه هرچه كفه ی ایمانش سنگین تر باشد، گرفتاری به بلاها نیز برای او افزایش خواهد یافت.» [20] .

(21) «امام موسی بن جعفر (علیه السلام) در فراز دیگری از نصایح گران قدر خود خطاب به فرزندانش چنین فرموده است:

«فرزندانم؛ هر وقت شخصی نزد شما آمد و در گوش راستتان سخنان ناخوشایند و ناپسندی، نسبت به شما به زبان آورد و بعد در گوش چپ تان، عذرخواهی كرد و اظهار داشت كه آن مطلب را نگفته است، كج خلقی نكنید و عذرش را بپذیرید و حرفی به او نزنید.» [21] .

(22) حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) كنار یك قبر چنین فرمود: «دنیایی كه پایان آن این است، شایسته است كه از ابتدا به آن میل و رغبتی نباشد و چیزی كه قبر، منزل اول آن است، سزاوار است كه انسان از پایان آن بیمناك باشد.»



[ صفحه 46]




[1] وسايل، ج 2، ص 456، چاپ قديم.

[2] تحف العقول.

[3] مستدرك الوسائل، ج 2، ص 455.

[4] مستدرك الوسائل، ج 2، ص 102.

[5] آيين زندگي، ص 131.

[6] بحارالانوار، ج 48، ص 154.

[7] بحارالانوار، ج 48، ص 150.

[8] منتهي الآمال، ج 2.

[9] منتهي الآمال، ج 2.

[10] منتهي الآمال، ج 2.

[11] منتهي الآمال، ج 2.

[12] منتهي الآمال، ج 2.

[13] منتهي الآمال، ج 2.

[14] منتهي الآمال، ج 2.

[15] منتهي الآمال، ج 2.

[16] منتهي الآمال، ج 2.

[17] منتهي الآمال، ج 2.

[18] منتهي الآمال، ج 2.

[19] منتهي الآمال، ج 2.

[20] منتهي الآمال.

[21] منتهي الآمال.